هر کاری کردم به خاطر پدرم بوده
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۰۵۵۸۸
اجتماع > اجتماعی - همشهری انلاین:
من میتوانستم این زمین را در خیابان فرشته بفروشم و پورشه سوار شوم اما یاد پدرم را زنده نگه داشتم تا بقیه درس بگیرند
و امیدشان به این کشور باقی بماند. این وسط هم کلی دروغ به من نسبت دادند.
بنیانگذار دانشگاه تهران پدر من بود»، «پدرمن اينشتين و خواهرش را برای دیدن سفرهی هفتسين دعوت کرد و برای او ساز زد»، «پدر من حقالسکوت شاه برای ریاست مجلس را رد کرد تا به کاپیتولاسیون و کنسرسیوم اعتراض کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تقریبا تنها راوی این صحبتها فرزند ارشد پروفسور است و آنها را به قدری جذاب و با جزئیات خاص تعریف میکند که هر کسی مخاطبش باشد، برای خود و همنسلانش تاسف میخورد که چرا دکتر حسابی را از نزدیک درک نکرده است.
بعد از درگذشت دکتر حسابی تا سالها بازار ایرج حسابی و خاطراتی که از پدرش نقل میکرد، گرم بود اما در چند سال اخیر افرادی مانند ضیا موحد، رضا منصوری، محمدتقی توسلی و... که هر کدام در رشتهي خودشان شاخص به حساب میآیند، به شکل جدی نسبت به صحبتهای ایراج حسابی واکنش نشان دادهاند و برای خاطراتش از واژههایی مانند بزرگنمایی و دروغ استفاده کردهاند.
این صحبتها باعث شد خیلیها به ایرج حسابی به چشم ديگري نگاه کنند که تنها شناسهاش پسر دکتر حسابی بودن است. به همين خاطر سراغ ایرج حسابی رفتیم تا نظرش را نسبت به این شایعات بشنویم.
فکر میکنم مدتهاست هیچ اثری از شما وخاطراتتان از پروفسور حسابی در تلویزیون نیست، درست است؟بله، آخرین باری که در تلویزیون حاضر شدم حدود نه سال قبل بود اما بعد از آن به یکباره در هیچ برنامهای حضور پیدا نکردم و فقط به دانشگاهها رفتم. الان هم صبح تا شب در دانشگاهها حضور دارم.
دلیل خاصی دارد؟بله، یکی از دوستان به من خبر داد که فلان مسئول مهم کشور از تو خوشش نمیآید و در سفر اخیر به فلان استان کشور گفته: «چه خبر است که هر روز پسر حسابی به تلویزیون میآید و خاطره میگوید؟» من هم دیدم که بهتر است با این بزرگان در نیفتم.
بالاخره زندگی دارم و نباید از کار و زندگیام بیفتم. به همین خاطر تصمیم گرفتم بیخیال تلویزیون شوم و فقط به دانشگاهها بروم.
غیبت شما در رسانهها باعث شد خیلیها تصور کنند که شایعات علیه شما درست بوده و لابد خاطرات شما از آقای دکتر دروغ بوده که دیگر آنها را بیان نمیکنید.جدا؟ من تا به حال چنین چیزی به گوشم نرسیده بود، البته در چند سال اخیر خیلی صحبتها ضد پدر من و خود من مطرح شد. آقای دکتر حسابی یک عمر در این مملکت خدمت کردند و به جانورهایی مثل ... و ... کمک کردند.
نتیجهاش چه شد؟ گذاشتند 20سال از مرگ آقای دکتر بگذرد و بعد حرفهایشان شروع شد. یکی از آنها فردي است که اول آمده بود فیزیک بخواند اما چون توان علمی و سوادش کافی نبود رفت فلسفه! نمرههای علمی این آدم در کلاس آقای دکتر را دارم و نگه داشتهام.
سه سال پشت سر هم ماکزیمم نمرهای که میگیرد شش است اما آقای دکتر نگذاشت اخراج شود و او را فرستاد فلسفه بخواند. گذاشتند 20سال از درگذشت آقای دکتر بگذرد تا هر كاري که میخواهند بکنند و هر حرفی که میخواهند بزنند.
البته موحد فقط گفته آقای دکتر، استاد خوبی نبودند.حدود 40 زونکن از شاگردان آقای دکتر و نسلهای بعدی شاگردانش اینجا هست که باید ببینید.
تا سه نسل بعد از شاگردان آقای دکتر از نحوهي تدریس آقای دکتر تقدیر و تشکر میکنند اما موحد آمده و این حرفها را زده! بعد هم که فشارها زیاد شد، خود موحد حرفهایش را منکر شد و گفت حرف من چیز دیگری بوده و خبرنگار بد نوشته است.
چطور؟یک بار من را بردند شبکهی چهار که دربارهي همین بحثها جواب يكي از اين افراد و... را بدهم. اینها را یک شست و شوی کاملی دادم که دیگر عقب نشستند.
در همان برنامه به فلاني گفتم: «تا آقای دکتر زنده بود میآمدی روی این صندلی مینشستی تا زمان دیدارهای آقای دکتر با مسئولان کشور و فرزندانش حضور داشته باشی تا خودت را شیرین کنی و با آنها ارتباط بگیری.
آخر هم با این کارها مسئول شدی! ما صدایمان در نمیآید لااقل شما ساکت شوید.»
پس چرا این حرفها را میزنند؟چون قدر بزرگانمان را نميدانيم! شما فرض کنید یک نفر پریستون، شیکاگو، اينشتين، بور و... را بیخیال شده است و به ایران آمده تا خدمت کند.
در طول سالهای خدمتش هم دانشگاه ساخته، راکتور ساخته، لیزر را معرفی کرده و... با این حال آخرش هم یک عده نمکنشناس میگویند که طرف بیسواد است و همهي چیزهایی که پسرش تعریف میکند، غلو و دروغ است.
ناگهان در اوج خدمت به جای قدردانی با تهمت و تخریب و دروغ مواجه میشوید. جوانها وقتی اينها را میبینند به فکر مهاجرت میافتند. مگر آقای دکتر حسابی نمیتوانست نوبل بگیرد؟ آمد اینجا و نتیجهاش شد این.
اولین شایعاتی که در مورد عدم صحت حرفهای شما مطرح شد، برای چه زمانی است؟خاطرم نیست. اگر قرار باشد اینها را حفظ کنم که از زندگی خودم میمانم. به طور کلی یادم هست که20سال بعد از فوت آقای دکتر شروع شد. یعنی حدودا از سال 91 مصاحبههای ضد آقای دکتر شروع شد. بيشترشان قبل از آن حرفی نمیزدند ولي به مرور زمان شروع كردند.
یعنی خاطرات شما اغراق ندارد؟ همه واقعی هستند و در ذهنتان با همین جزئیات ثبت شده؟خیر! آقای دکتر نیازی به این کارها ندارند. ماجرای خاطرات من هم این است که دراتاقنشیمن ما دو صندلی بزرگ برای پدر و مادر وجود داشت که روی آنها مینشستند.
پدر از وقتی که من شش سالم بود تا آخر عمرش هر شب ساعت 10 تا 12 شب با من و خواهر درس کارمیکرد، البته خواهرم بعد از یک دورهای ازدواج کرد و فقط من ماندم. آقای دکتر هر شب ساعت 12 درس دادن را متوقف میکرد و یک خاطره از زندگیشان تعریف میکردند.
شما جای من باشید و پدر شما یک شخصیت بزرگ باشد که خاطرهاي از زندگیاش برايتان تعريف كند، نمیخواهید این خاطره را به گوش بقیه برسانید؟ اینقدر این خاطرات مهم و جذاب و... است که قطعا شما هم مثل میخواستید اینها را برای بقیه بگویید که یاد بگیرند.
اگر برعکس این عمل میکردم هیچکس چیزی از پدر من به یاد نداشت؛ مثلا فرزندان آقای دکتر هشترودی، خمسوی، فرشاد، عابدی یا خیلی از پروفسورها و استادان مهم دیگر با من همبازی و دوست نزدیک بودند.
به اینها التماس کردم که خانهي پدریشان را نگه دارند و برای زندهماندن یاد و خاطرهي پدرشان تلاش کنند اما هیچکدام گوش نکردند.
من میتوانستم این زمین را در خیابان فرشته بفروشم و پورشه سوار شوم اما یاد پدرم را زنده نگه داشتم تا بقیه درس بگیرند و امیدشان به این کشور باقی بماند. این وسط هم کلی دروغ به من نسبت دادند.
جایی گفته بودید که ماجرای عکس معروف گودل و اينشتين که برخیها به عنوان عکس پدر شما میشناسند هم کار اینهاست؛ یعنی شما اصلا چنین عکسی را منتشر نکردید؟قطعا این کار را نکردم. این کار را همين افراد مغرض كردند. اولین بار این عکس با یک مطلب در مورد من در يك روزنامه منتشر شد. یکی از دوستان این را برای من ارسال کرد.
زیر این عکس نوشته بود: «پسر شیاد پروفسور حسابی گفته است که این تصویر متعلق به پدر من است.» من حالم بد شد و پیش یکی ازدوستان در آن روزنامه رفتم و از او پرس و جو کردم.
او گفت که فردي این عکس و متن را برای ما آورد و حتی خودش این چینش را برای مطلب در نظر گرفت.
این حرفها را برای من ساختهاند که بدنام شوم. من کجا نوشتم که این عکس پدر من است؟ من کی گفتم پدرم با اينشتین عکس دارد؟ فکر میکنید که من پدرم را نمیشناسم؟ چرا باید بگویم گودل پدر من است؟ من هرچه که گفتم تا الان مستند بوده است.
البته فقط بحث با عکس گودل تمام نمیشود. ماجرای دانشگاه تهران و فاضلاب فرانسه و خیلی موارد دیگر هم هست.هر مصداقی که هست، بگویید تا من پاسخ دهم.
مثلا در همین ماجرای دانشگاه تهران، کافی است یک نفر برود سایت دانشگاه و تاریخچهی آن را بخواند. کاملا با داستانی که شما تعرف میکنید، متفاوت است. شما باز هم میگویید که دانشگاه تهران را دکتر حسابی بنیان گذاشت؟بله، قدیمترها روایت آنها با روایت من از دانشگاه تهران یکسان بود اما بعد یکی دستور داد تا حرفشان را عوض کنند.
چندین سال قبل ویژهنامهای برای سالگرد دانشگاه منتشر شد که بنده عکس آن را دارم. در آن دقیقا حرف من تایید شده است و پدر من به همراه مرحوم حکمت که وزیر آن موقع بود و یک نفر فرانسوی، سه بنیانگذار دانشگاه تهران معرفی شدند.
آقای حکمت که وزیر بود و طبیعی است اسمش بیاید، آن فرد فرانسوی هم نمیتواند خیلی در ایران قدرت داشته باشد یا دلش برای دانشگاه در ایران بسوزد. میماند پدر من که یک فرد دانشگاهی بود و آمد به مرحوم حکمت پیشنهاد داد و پیش رضاخان هم رفت تا هر جوری که هست این دانشگاه تاسیس شود.
منبع: همشهري جوان
در همین زمینه: طراحی جایزه پروفسور حسابی؛ افتتاح نخستین دانشگاه تخصصی فناوری در ایران مراسم بزرگداشت زندهیاد محمود حسابی برگزار شد بزرگداشت زندهیاد محمود حسابی زندگینامه: محمود حسابی (۱۲۸۱-۱۳۷۱)منبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۰۵۵۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پردهبرداری از تابلوی نامگذاری بلوار ورودی دانشگاه آزاد اصفهان
به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، به مناسبت روز معلم، آیین بزرگداشت و تجلیل از پروفسور احمدعلی فروغی ابری موسس و بنیانگذار دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان با حضور دکتر محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، پیام نجفی رئیس دانشگاه آزاد استان اصفهان، محمد نورصالحی رئیس شورای اسلامی شهر اصفهان و دیگر مسئولان استانی و شهری برگزار شد.
رئیس شورای اسلامی شهر اصفهان در این مراسم اظهار کرد: حضورم را در این روز بزرگ و تجلیل از بزرگمرد عرصه علم، مغتنم میشمارم و این روز را گرامی میدارم و باید بگویم نامگذاری بلوار ورودی دانشگاه به نام دکتر فروغی، کوچکترین تقدیری است که میشود از این استاد عزیز داشت.
محمد نورصالحی افزود: دانشگاه آزاد واحد اصفهان (خوراسگان) که از برکتهای جمهوری اسلامی در این شهر است، حاصل عمر دکتر فروغی است و اگر اهتمام ایشان نبود این مرکز علمی به این بالندگی نمیرسید.
وی تصریح کرد: دکتر فروغی به مانند کسی که خشت خشت این دانشگاه را بنا کرده باشد، به این دانشگاه تعلق خاطر داشت و با دانشجویان مانند پدر برخورد میکرد و همواره نگران آنها و پیگیر مشکلاتشان بود.
رئیس شورای اسلامی شهر اصفهان بیان کرد: به عنوان رییس شورای اسلامی شهر اصفهان به نشانه تقدیر از مقام علم و عالم و به ویژه دکتر فروغی ابری، وظیفه خود دانستم در بزرگداشت مردی که در تمام عمرش در راه علم قدم برداشت شرکت کنم و قدرشناس زحماتش باشیم.
محمد باقری معاون هماهنگی و برنامهریزی دانشگاه آزاد اسلامی استان اصفهان در توصیف پروفسور فروغی اظهار کرد: من هرچه از دکتر فروغی که به عنوان یک پدر در این دانشگاه زحمت کشیدند، بگویم، کم گفته ام و در خاطرم هست که ایشان چه زحماتی در همراهی با همه اقسام و بخشهای دانشگاه از جمله بسیج دانشجویی داشتند. آن زمان که افتخار خدمت در دوران دانشجویی در بسیج دانشجویی را داشتم و اهتمام این بزرگمرد در خاکسپاری شهدای گمنام دانشگاه باعث شد که این دانشگاه در خاکسپاری شهدا پیشرو باشد.
پس از آن، آیین نامگذاری بلوار ورودی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان به نام دکتر احمدعلی فروغی اجرا و از تابلوی جدید آن به نام این استاد فرهیخته پردهبرداری شد.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در توصیف موسس و بنیانگذار دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان اظهار کرد: ایشان در بنای این نهاد علم، زحمات بسیاری کشیدند و آقای دکتر فروغی عزیز و همه همکارانشان که خالصانه این سنگ بنا را گذاشتند، نزد خداوند مأجور و عزیز هستند.
دکتر محمدمهدی طهرانچی افزود: بر اساس فرمایش الهی، اگر در تاسیس بنایی تقوا نباشد، رشدی حاصل نخواهد شد و یکی از دلایل درخشش این دانشگاه، نیت خالص بانیان آن در احیای علم است.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی از اعضای شورای اسلامی شهر اصفهان برای تصویب دو فوریتی نامگذاری بلوار ورودی دانشگاه آزاد واحد اصفهان به نام پروفسور فروغی قدردانی کرد و ادامه داد: خداوند به ما توصیه کرده که شاکر نعمت وجود عالمان باشیم.
طهرانچی، پیام نجفی را خلف صالح پروفسور فروغی خطاب کرد و گفت: این مسئله از افتخارات ما و دانشگاه آزاد است. دانشگاه آزاد این افتخار را دارد که ذیل سایه نظام ولایت انجام خدمت کند؛ دانشگاه آزاد برای مردم و از مردم است و بابت حمایتهای شورای شهر اصفهان تشکر میکنم.
انتهای پیام/